بنابر شاهنامه فردوسی، ‌نوای خوش به دوران جمشید شاه باز می‌گردد. آنجا که به گاه تاج‌گذاری جمشید در روز اول بهار، روز اورمزد» و جشن و سرور همراه با رامشگرانی که با هنرنمایی‌های خود به شکوه این جشن حال و هوایی دادند، ‌اشاره شده است:‌
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فروردین
بر آسوده از رنج تن، دل ز کین
بزرگان به شادی بیاراستند
می‌ و رود و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
بماند از آن خسروان یادگار»
از این گفتار چنین بر می‌آید که یکی از نخستین ردیف‌های موسیقی ایران،‌ نوروز» یا نوروز بزرگ» بوده است که تا دوران مغول هم شناخته می‌شد. منوچهری که بسیاری از ردیف‌های رایج پیشین را می‌شناخته در ابیاتی نام نوروز بزرگ را آورده:‌
مطربان ساعت به ساعت، بر نوای زیر و بم
گاه سروستان زنند امروز و گاهی اشکنه
گاه قصران و گاه تخت اردشیر
گاه نوروز بزرگ و گه نوای بشکنه»
در بخش دیگر از شاهنامه آنجا که رستم به فرمان زال برای آورردن کیقباد به البرزکوه می‌رود و این روز آغاز دوره‌ی پهلوانی در تاریخ ایران است. در نخستین دیدار رستم و کیقباد باز سخن از سرود و خنیاگری است:‌
بر آمد خروش از دل زیر و بم
فراوان شده از شادی، اندوه کم
نشسته خوبان بر بط نواز
یکی عود سوز و یکی عود ساز
سراینده‌ای این سخن ساز کرد
دف و چنگ و نی راهم آواز کرد
که امروز روزی است با فّر و داد
که رستم نشسته است با کیقباد
به شادی زمانی بر آریم کام
ز جمشید گوییم و نوشیم جام
بده ساقی نوش لب جام می
بنوشم به یاد شه نیک پی
همین بیت آخر مبدا تمام ساقی نامه‌هایی است که با نام صوفی نامه» نیز در دستگاه ماهور و بیات اصفهانی خوانده می‌شود و می‌توان داوری کرد که آهنگ و ساقی‌نامه از زمان‌های دور در ایران نواخته می‌شود. (2)
در ایران باستان نیز به روایت کتاب‌های دینی، موسیقی و سرود و آواز وجود داشته است و بخش‌های منظوم اوستار را با آواز و سرود می‌خواندند. وجود گاتهای زرتشت که سرودهای ورجاوند دینی است دلیلی بر این معناست.(3)

 

موسیقی در روزگار هخامنشیان
در دوران مادها و هخامنشیان، مورخان یونانی از به کار بردن انواع دهل و شیپور در حملات جنگی ایرانیان یاد می‌کنند. در دوران هخامنشی به ویژه دوره کورش و داریوش اول، از موسیقی نظامی بیشتر استفاده می‌شده که برای به هیجان آوردن سربازان و بالابردن روحیه شجاعت در آنان و همچنین در مراسم شکار یا جشن‌های گوناگون و بخشش مناصب یا پذیرفتن سفیران و خاصه در جشن‌های مردم همچون مراسم عروسی و غیره یا ورزش‌های جمعی مانند چوگان بازی، رامشگران انجام وظیفه می‌کرده‌اند.
سازهای دوره هخامنشی عبارت بودند از:‌ عود، چنگ ساز،‌ سرنا، دهل،‌ نوعی ارغنون، چغانه و در موسیقی نظامی؛‌ شیپور و دونای و دهل و نوعی طبل بوده است. (4)

 

موسیقی در روزگار ساسانیان
در این دوره موسیقی بیش از بیش مورد توجه دربار و طبقات ممتاز قرار گرفت. به طوری که در دوره اردشیر بابکان که مردم به طبقات گوناگون تقسیم شدند؛ ‌رامشگران را در طبقه خاصی در کنار ساتراپ‌ها قرار دادند.
هنرمندانی چون باربد، نکیسا، بامشاد، رامتین، سرکش (سرکیس) در قلمرو موسیقی، شهرت فراوان کسب کردند. مطربان و رامشگران پشت پرده می‌نشستند و به اشاره خرم باش» که مقام پرده‌برداری داشت، هنرنمایی می‌کردند. بنا به گزارش‌های تاریخی، ‌بهرام گور و خسرو پرویز بیشتر از دیگر سلاطین ساسانی به رامشگران و موسیقی‌دانان توجه داشتند. روایات موجود اختراع دستگاه‌های موسیقی ایران را به باربد نسبت می‌دهند. (5)
اگر چه این مقامات پیش از باربد هم وجود داشته ولی جای تردید نیست که این آهنگساز بزرگ تاثیر بسزایی در موسیقی عرب و ایران ‍‍پس از اسلام داشته است و می‌توان گفت که در ممالک شرق هنوز آثاری از الحان باربد باقی است، زیرا که شرقیان در این رشته از صنعت بسیار محافظه کار هستند. (6)
ثعالبی می‌گوید: باربد در ملاقات اول، دستان یزدان آفرید» را برای خسرو خواند؛ ‌بعد دستان پرتو فرخار» را به سمع او رسانید.» (7) که همان شادمانی را می‌بخشید که توانگری از پس درویشی می‌بخشد پس از آن دستان سبز اندر سبز» را خواند و نواخت، چنانکه شنوندگان از آهنگ زار زار ابریشم رود» و از زیر و بم سرود او مجذوب و مبهوت شدند.
به گفته فردوسی سردستانی که باربد در این محل خواند و نواخت،‌ داد آفرید و پیکار گرد و سبز در سبز بود. باربد برای هر روز از هفته نوایی ساخته بود و برای هر روز از سی روز ماه لحنی پدید آورده بود که به نام سی لحن باربد» مشهور است. علاوه بر این برای 360 روز اوستایی (به غیر از پنجه سال) 360 لحن ساخته بود که قسمتی از نغمات لحن‌ها و آوازهای آن دوران در کتب موسیقی و آثار ادبی بعد از اسلام به چشم می‌خورد. از قبیل نوروزی،‌ مهرگان، ماخور (ماهور) اپرین یا آفرین شبدیز، خسروانی، مشکدانه، ‌سبزه در سبزه، شادروان، تخت اردشیر، هفت گنج، گنج کاو، گنج باد آورد،‌ آیین جمشید، کین سیاوش و کین ایرج… در اصطلاح موسیقی آن زمان راست» نام یکی از آوازها بوده و امروز هم یکی از دوازده موسیقی ایران و عرب به همین نام مرسوم است. (8)
آلات موسیقی دوره ساسانی:‌ چنگ، رباب، نای، بربط، تنبور، کمانچه، مزدا، غژک یا غجگ بوده است. بربط (باربد، بربد) و چنگ از آلت‌های مخترعه ایرانیان قدیم است. (9)
مسعودی می‌گوید مردم خراسان بیشتر آلتی را در موسیقی به کار می‌برند. که هفت تار داشت و آن را زنگ (زنج) می‌خواندند. اما مردم ری و طبرستان و دیلم تنبور را دوست تر داشتند و این آلت نزد همه فرس مقدم بر سایر آلات بوده است. شکارگاه خسرو در طاق بستان ظاهرا حاکی از این است که جنگ آلت درجه اول موسیقی ساسانی بوده و روی بعضی از ظروف نقره تصویر نای نی به نظر می‌رسد. (10)
نام بسیاری از آلات موسیقی در رساله پهلوی خسرو و غلامش (11) نوشته شده است از جمله عود هندی موسوم به ون (Vin) و عود متداول موسوم به دار و بربط (بربوذ و چنگ و تمبور و سنتور موسوم به کناره (Kannar) و نای قره نی موسوم به مار (MAR) و طبل کوچکی،‌ به دمبلگ (Dumbalagh) بوده است.
شیون باربد بر مرگ خسرو پرویز:‌ در شاهنامه چنین آمده است که پس از مرگ خسرو پرویز باربد شیون و زاری زیاد بنمود و تمام آلات موسیقی خود را در آتشی سوخته و چهار انگشت خود را ببرید:‌
کنون شیون باربد گوش دار
سر مهر مهتر به آغوش دار
چو آگاه شد باربد زان که شاه
بپرداخت ناکام و بی رای گاه
ز جهرم بیامد سوی تیسفون
پر از آب مژگان و دل پر ز خون…
به یزدان و نام تو ای شهریار
به نوروز مهر و به خرم بهار
اگر دست من زین سپس نیز رود
بسازد مبادا به من بر درود
بسوزم همه آلات خویش را
بدان تا نبینم بد اندیش را
ببرید هر چار انگشت خویش
بریده همی داشت در مشت خویش
چو رودخانه شد آتشی بر فروخت
همه آلت خویش یکسر بسوخت

انواع موسیقی در ایران
 
به طور کلی موسیقی در تاریخ ایران به نوع های زیر تقسیم می شود:

موسیقی بزمی
در شاهنامه به شواهدی برمی‌خوریم که می‌تواند نکاتی از موسیقی دوره‌ی میانه‌ی ایران را مشخص کند. معمولاً در شاهنامه واژه‌ی رامشگر به‌کار رفته است. در داستان کیکاووس می‌بینیم که دیو رامشگر می‌گوید: من ماهرترین رامشگران مازندرانم » و چون شروع به خواندن آوازی درباره‌ی مازندران می‌کند، کیکاووس چنان تحت تأثیر قرار می‌گیرد که برای گرفتن مازندران مصمم می‌شود:

بــرفــت از بـــر پـــرده ســالار بــار     خــرامـــان بـیــامـد بــر شـهــریار
بگفتش کـه رامشگـری بر درست     ابــا بـربـط و نــغــز رامـشگــرست
بـفــرمــود تـا پیــش او خــوانــدنـد     بـــر رود ســازانــش بنـشـانــدنـد
بـه بربط چو بایست برخاست رود     بــرآورد مــــازنــــدرانــــی ســـرود

و باز در شاهنامه می‌خوانیم که اسفندیار در چهارمین خوان، هنگامی‌که در جنگل کنار چشمه‌ای نشسته است، تنبور می‌نوازد و از جنگ‌ها و سرگردانی‌هایش به‌آواز شکایت می‌کند:

هــمانــگــاه تـنـبــور در بــر گـرفــت     سـرایـیـدن از کـام دل در گـرفــت
همـی گفت با خـود یـل اسفنـدیار     که هـرگـز نبینـم مـی و میـگسار
نبـیــنــم جــز از شـیــر و از اژدهـــا     ز چـــنــگ بـــلاهــا نیـــابــم رهــا

و در زادن رستم، سام دستور می‌دهد که جشنی بیارایند و رامشگران را بخوانند:

بــه شـادی بــرآمـد ز درگاه کـوس     بیاراست ایوان چو چشم خروس
بـفـــرمــود آئـیــن کــران تــا کــران     همـه شهـر سگسـار و مـازندران
مـی آورد و رامشـگــران را بـخواند     به خواهندگان بـر درم بـر فشانـد

موسیقی رزمی
سرودهای پهلوانی و ابزار موسیقی در جنگ‌ها نیز به‌کار می‌رفته است و بنابر رویدادها، سرودها و سازها با یکدیگر هماهنگ می‌شدند. می‌توان از مثال‌هایی که در فارسی میانه‌ی مانوی آورده شده است استنباط کرد که در دوره‌ی ساسانیان موسیقی چون نیرنگی در جنگ به‌کار می‌رفته است. در روایت مانوی نقل شده است که مردان به دژی حمله کردند و به درون را نیافتند. پس، نگهبانان دژ را با آهنگ و سرود خوش فریفتند و چون آنان به دیدن نوازندگان رفتند ؛ دشمنان به دژ داخل شدند.
در شاهنامه زال به رستم می‌گوید که هنوز برای جنگیدن جوان است و بهتر است خودش را با گوش‌دادن به سرودهای پهلوانی سرگرم کند:

تـــو را گــاه بــزم است و آوای رود     کـشیـدن مـی و پـهلوانی سـرود
نـه هنــگام رزمـست و ننگ و نبرد     بــرآوردن از خـــاک بــر مــاه گــرد

موسیقی سوگواری
در  یادگار زریران »، در میدان جنگ  بستور » بر بالای پیکر مرده‌ی پدرش می‌رود و مرثیه‌ی کوتاه و عمیقی را می‌خواند و در شاهنامه، هنگامی‌که سهراب از مرگ  ژنده‌رزم » آگاه می‌شود به همراه خدمتکاران و رامشگران برای دیدن او می‌رود:

چـو بشنیـد سهـراب برجست زود     بــیــامــد بــر ژنــده بــر سـان رود
ابـا چـاکـــر و شـمــع و خنیـاگــران     بــیــامــد ورا دیـــد مـــرده چنــان

و چون خسرو گرفتار می‌شود و قباد شیرویه او را به تیسفون تبعید می‌کند ؛ باربد به درگاه او می‌رود و نوحه‌سرایی می‌کند:

بـــســـازید نـــوحــــه بـــه آواز رود     به بربـط همی مویـه زد با سـرود
اَبــَـرپــهلــوانـی بـــرو مــویــه کــرد     دو رخـسـاره‌ی زرد و دل پـر ز درد

موسیقی در شکار
نقش طاق‌بستان، خسرو پرویز را به‌هنگام شکار گراز نشان می‌دهد. در این نقش دو قایق به‌همراه قایق خسرو وجود دارد که در یکی از آنها ن چنگ‌نواز هستند و در دیگری ن خواننده که گروهی از آنها دست می‌زنند.
بهرام گور عادت داشت که با شتر به شکار رود و همواره گروهی از دختران آوازه‌خوان او را همراهی می‌کردند. موسیقی در ضمن شکار، تنها برای خوشی شکارچی نبوده است ؛ بلکه راهی برای به‌دام انداختن شکار نیز بوده است ؛ چون شکارچیان همواره بر این باور بوده‌اند که موسیقی سبب جلب شکار می‌شود و این سنت در هند هم موجود است.

موسیقی آموزشی
استرابو می‌گوید که استفاده از آوازهای داستانی برای آموزش در زمان پارت‌ها به‌کار می‌رفته است و آموزگاران کارهای بزرگان را همراه با آواز یا بدون آواز برای شاگردان شرح می‌دادند.

موسیقی دینی
در بندهش آمده است که : وین‌بانگ آن است که پرهیزگاران نوازند و اوستا خوانند ؛ بربط، تنبور، چنگ و هر ساز زهی را که نوازند، وین خوانند. »
آثار استفاده از آوازهای مذهبی در ایران هم در متون باقی مانده است و هم در اشاراتی که به وسیله‌ی تاریخ‌نویسان باستان شده، وجود دارد. اگر چه، در قرن‌های بعد، میان دین و آئین‌های پهلوانی تداخل می‌شود، به طوری که داستان‌های قهرمانی وارد متن‌های مذهبی می‌شود و خدایان قدیم به صورت قهرمانانی در حماسه‌های غیرمذهبی در می‌آیند.
در دوره‌ی میانه‌، معابد مانوی از موسیقی استفاده‌ی کامل می‌کردند و ثروت عظیمی از سرودها و متن‌های مذهبی به‌جا گذارده‌اند. آنها که برای بیان احساس خویش از همه‌ی هنرها سود می‌جستند، به نقش موسیقی در شکل دادن و جایگزینی مفاهیم به‌خوبی آگاه بودند. با مطالعه در آثار مانوی و نواهای به‌جا مانده در سروده‌های آنها می‌توان گفت که:
۱. مانویان نوع مخصوصی از موسیقی برای معابد خود داشتند و نواهای به‌جا مانده تنها برای این آئین ساخته شده بود.
۲. از ابزار موسیقی، طبل، چنگ، شیپور و نای را در مراسم خود استفاده می‌کردند.
۳. روش همسرایی در خواندن سرودها به‌کار رفته است. این روش به این صورت بوده است که یک آموزگار (رهبر سرایندگان) سرودی را می‌خواند و بعد گروه همسرایان (آموزنده) آن سرود را تکرار می‌کردند. این روش هنوز در خانقاه‌ها مرسوم است.

 

زیر نویس
1- نگاه کنید به چشم انداز موسیقی ایران،‌ دکتر سپنتا
2- نگاه کنید به زمینه شناخت موسیقی در ایران، فریدون جنیدی
3- تاریخ اجتماعی ایران» ج 7، مرتضی راوندی
4- نگاه کنید به چشم انداز موسیقی ایران، دکتر سپنتا
5- رضازاده، شفق، مقاله در خصوص بازدید در مجله ایرانشهر. چاپ برلن. سال سوم. ص 61 به بعد.
6- ایران در زمان ساسانیان» آرتو کریستین. ترجمه رشید یاسمی ص 629
7- فرخار شهری است افسانه ای که از جهت حسن صورت سکنه و وجود معبد بت پرستان در قصص و افسانه‌ها شهرت دارد.
8- نگاه کنید به رساله‌ای تحت عنوان چند یادداشت راجع به نام لحنهای ایرانی در دوره ساسانیان » که در یادگارنامه دستور هوشنگ (بمبئی 1909) درج شده است.
9- تاریخ اجتماعی ایران» مرتضی راوندی. ج 7
10- زاده، صنایع ایران قدیم،‌تصاویز 116و 133، تاریخ، 4،‌A225 . –
11- شاه خسرو و ریدک وی، اونوالا، 13S و 63-62 SS

منابع
1- راوندی،‌ مرتضی- تاریخ اجتماعی ایران- ج 7 – انتشارات نگاه،‌1368
1- سپنتا، ساسان- چشم انداز موسیقی ایران- انتشارات مشعل،‌1369
3- کرستن سن:‌ آرتور- ایران در زمان ساسانیان- ترجمه شادروان رشید یاسمی- ناشر دنیای کتاب- چاپ نهم- 1377
4- کریمی بختیاری، سیروس- از آفرینش تا یزدگرد (تاریخ ایرانیان به روایت شاهنامه) – انتشارات موسسه فرهنگی، هنری آفتاب هنر- چاپ اول ، بهار 1378

5- امرداد ، تارنمای خبری زرتشتیان (amordadnews.com)

6- http://www.iran-kaber.blogfa.com/

موسیقی در دوران ایران باستان

موسیقی ,خسرو ,باربد ,روز ,بوده ,شاهنامه ,موسیقی در ,است که ,است و ,بوده است ,که در ,تاریخ اجتماعی ایران» ,نواهای به‌جا مانده
مشخصات
آخرین مطالب این وبلاگ
آخرین جستجو ها